Tuesday, March 20, 2007

کريمپور شيرازی

ای شهيدی که بخون خفته و گلگون کفنی / ای عزيزی که بخون غرقه ز عشق وطنی ´, ای جوانی که در آزادی ايران عزيز / چهره گلگونی و خندانی و خونين کفنی ,ای حبيبی که به آزادگی و جانبازی / شهره شد نام بلند تو بهر انجمنی , ای وطن خواه شريفی که نبودت ز وطن / بهره جز تير جفائی و کهن پيرهنی , ای هزاران که بخون گشته پر و بال تو غرق / از سيه کاری و خونخواری پير زغنی, ای جوانی که ز خون دل مردانه تو / گشته سيراب و برومند درخت کهنی, ای پريچهره عزيزی که در ايام شباب / خفته در خاک ز بيداد پليد اهرمنی, ای شهيدی که دم مرگ نوشتی بر خاک / , پيشوا زنده و جاويد , ز خون بدنی ,جامه غرقه بخون تو چو شد پرچم دوست / خصم دانست که تو کاوه لشگر شکنی , سر و جان در پی جانان بگرفتی بر کف / تا نگويند که عاشق نئی و لاف زنی , جان شيرين بنهادی بسر عشق وطن / تا که پرويز بداند تو همان کوه کنی , سر قدم کردی و سينه سپر تير بلا / تا صف خصم بداند که تو روئينه تنی, سينه چاک ترا ديد چو مادر خنديد / پدری گفت بنازم که تو فرزند منی, نازم آن لحظه که خونين دهنت خندان بود / تانگويند که گريانی و خونين دهنی , نازم آن غيرت و آن همت و آن عزم بلند / که جز ايران بدم مرگ نگفتی سخنی , ای بخون خفته شهيدان بشما باد سلام / ای کفن پوش عزيزان بشما باد سلام