Sunday, February 28, 2010

چارشنبه سرخ فرصتی برای نیروهای پیشتاز ساختارشکن! است تا با فریاد مرگ بر اصل ولایت فقیه میلیونها انسان ایرانی آزادیخواه را حول محور سرنگونی این نظام شیطانی گرد آورده و مرز خونین اردوگاه خیر را با خیمه گاه شّر، ظلم و فساد ملایان از نو ترسیم کند.حضور ما در این شب عصیان و آتش هم چنین هشداری خواهد بود به آنانی که با تلاش در جهت کانالیزه کردن اعتراضات مردم خواهان چانه زنی و کسب سهمی در حاکمیت این جنایت کاران هستند

Friday, February 19, 2010

چهار شنبه سرخ

چهار شنبه سرخ از راه میرسد و این بار مشعل دارانی از نسل خون و آتش میایند تا در جدال تاریخی با اهریمن سیاهی و مرگ نوید فردای روشنی و زندگی باشند.سواران قبیلهٔ عصیان،راویان قصههای رفته از یاد میایند تا عفریت پیر خون آشام را با آتش خشم و کین خود بسوزانند و سرزمین اهورایی ایران را از چنگ بد اندیشان سیه کردار و بد گفتار رهایی دهند

چهار شنبه سوری یک فرصت عالی برای نشان دادن قدرت پیشروی جنبش در اوج سرکوب و اختناق است.یک جشن ملی و سراسری بدون هیچ برچسب مذهبی و سیاسی اما راوی شور و نشاط و امید ایرانی در طول تاریخ پر از فراز و نشیب خود است.میتوانیم و باید آتشی سوزان در شهر بر پا کنیم. آتشی سوزان که لهیب شعله هایش از هر کران تا بیکران پیدا.سرخ باشید

Saturday, February 13, 2010

- به آتش كشيدن موتور سيكلت مزدوران - تهران 8، 11فوريه | سازمان مجاهدين خلق ايران |

YouTube - ‫پاره كردن عكس منحوس خمينى وخامنهاى، ...‬‎


گره این مشکل فقط به دست خود ما باز میشود.ما هستیم که باید با همیاری و همدلی و پرهیز از اختلافات سیاسی و عقیدتی نیروهایمان را جهت تضعیف و شکست دیکتاتوری بسیج کنیم.تا زمانی که نتوانیم حول یک محور مشترک جمع شویم انتظار پیروزی نداشته باشیم .بهمن به خوبی نقاط ضعف جنبش را نشان داد.صحبت از شکست و یا پیروزی در یک جدال نابرابر خیابانی و تعمیم آن به کلّ جنبش نشان از عدم درک سیاسی افراد دارد.آن جوانانی که با وجود خطر مرگ،با بجان خریدن کتک و بازداشت و شکنجه جشن رژیم را به عزا تبدیل کردند مسیر آینده را به ما نشان میدهند. به نظر من ،چند نکته باید به بحث گذشته شود.تغییر رژیم به عنوان یک خواست مشترک.پروزه اصلاحات در ایران جواب نمیدهد.اصلاحات مسیرش انتخابات و مجلس و معامله سیاسی است و اگر کسی فکر میکند به خاطر اون کسی حاضر است جان دهد و زندان رود فریب کاری بیش نیست.اکثر جوانانی که شهید شدند و یا زندانی و یا اکنون در خیابان اعتراض میکنند ش...عارشان مرگ بر خامنهای به عنوان ستون خیمه جمهوری اسلامیست .تشکیل یک شورای هماهنگی از تمام نیروهای که خواهان تغییر هستند میتواند اتاق فکر جنبش بوده و نه تنها سازماندهی اعتراضات را به عهده بگیرد بلکه خود میتواند نماینده جنبش در صحنه جهانی و الترناتیوی هم برای دوران گذار باشد.به نظر من معیار انتخاب این شورا ،پایبندی به دمکراسی و تعهد به آزادی ایران از دست این رژیم میتواند باشد.آنانی که در ۲۲ بهمن در خیابانها ظاهر شدند به راستی قهرمانان ایران هستند ولی عدم هماهنگی و بی برنامگی از یک طرف و راهکارهای غلط و انحرافی توسط گروهی که خود را نماینده جنبش میداند به اضافه حضور رژیم با تمام توان سرکوب مانع از رهپیمایی میلیونی شد که همه به نوعی انتظار داشتیم.مهم نفس مقاومت و اعتراض و حرکت است وگرنه که در این مرحله رهپیمایی گسترده خیلی کارساز نبود و نیست.مبارزه یک پروس همه جانبه است و تظاهرات خیابانی هم بخشی از آن است.چرا ما روی فلج سازی رژیم از طریق نافرمانی مدنی و به ویژه اعتصاب عمومی کار نمیکنیم؟ گیرم که ما رهپیمایی میلیونی و آرام داشتیم و بعد هم به خانه هامون میرفتیم ،که چی،چه میخواست بشود؟ همین گروهای کوچک که مستقیماً ارکان رژیم را مورد حمله قرار میدهند خیلی موثرت...ر و همچنین جنبش را زودتر به مقصد میرسانند.چه را روی این کار نکنیم؟حرف آخر اینکه ما زمانی میتونیم مبارزه را جدی بگیریم که آرمانی والا و اهدافی ارزشمند داشته باشیم و آن زمان حاضریم برای تحقق آن هر هزینهای را بدهیم.اصلاح رژیم وحشی ولایتی چنین آرزشی را ندارد.توجه کنید به اون شعار جوانان در ۲۲ بهمن که چه گونه کلّ رژیم را هدف گرفتند و بدانیم که آنان خیلی از ما جلوتر هستند.

Thursday, February 11, 2010

اینکه بعد از ۸ ماه سرکوب بیرحمانه توسط حکومت باز هم هزاران ایرانی علیرغم وجود انبوه نیروهای رژیم در خیابانها جهت اعتراض حاضر میشوند خود حاکی از گسترده گی این جنبش و هدف دار بودن آن است.حال ما نیاز داریم به یک همفکری عمومی جهت برنامهریزی گامهای بعدی..جوانان وطن رویارویی را برگزیده اند.خیلی بهتر از ما آگاه به شرایط عینی و واقعی جامعه هستند .اشکال از ماست که خود را عقل کلّ میدانیم و هر روز نسخه جدیدی برای مبارزه! میپیچانیم.نمونه روشن آن همین حکایت اسب تروا! ابراهیم نبوی و شرکا است.به نظر من این آدمها خیلی از روند پر شتاب جنبش درون مرز عقب هستند و به همین دلیل ما را متهم به افراط گری و تندروی میکنند.رژیم هم به دنبال چنین مخالفان صوری با بی آزاریست که تنها برای ایجاد انحراف و ناامیدی هرگاه لازم شد آنها را وارد صحنه کند. به نظر من یک جنبش قبل از هر چیز باید مرز خود را با رژیم جنایتکار روشن کند.مگر غیر از شکنجه و زندان و تجاوز و اعدام چه چیز دیگری قرار است نصیب برادرن و خواهران ما بشود که هنوز هم به قول آقایان نباید شعار ساختار شکن بدهند؟این که نه تنها عاقلانه نیست و حتی میتوان گفت به شکلی ضربه زدن به جنبش است که از آنان بخواهیم خود را در دایرههای بسته نیروهای رژیم و جیره خوارانش اسیر و ناتوان از انجام تحرک عملی و جدی نماید.تجرب عاشورا مثل خوبی از تجمع در محلات و فرعیها و سپس حرکت و پیوستن به هم و تشکیل راه پیمایی عظیم و خورد کننده میباشد.این پتانسیل قوی مبارزاتی در وجود اکثر هموطنان ما هست که اگر به درستی سازمان دهی و برنامهریزی عملیاتی شود مطمئن باشید که رژیم تاب وتون ماندن در کوتاه مدت را هم نخواهد داشت.این وظیفه تک تک ما در درون مرز و خارج هست که شیوهها و راه کارهای موثرتر و قویتری را پیشنهاد و به رای در دنیای مجازی برای عملی شدن بگذریم.